چهارشنبه گذشته جلسه مسئولان عالی قضایی در حالی برگزار شد که رئیس قوه قضاییه در این جلسه از پیشنهاد عفو مرد اعدامی که پس از اجرای حکم اعدامش در بجنورد در سردخانه زنده شده بود خبر داد و گفت: «نظر اینجانب بر پیشنهاد عفو فرد مذکور از مجازات اعدام با یک درجه تخفیف است.»
این یعنی مرد اعدامی از مجازات اعدام دوباره رهایی یافته و به حبس ابد محکوم خواهد شد و باید بقیه عمرش را در زندان سپری کند.
آیتالله آملیلاریجانی در این جلسه، برخی بحثهای مطرح شده درخصوص این ماجرا را که طی روزهای گذشته در رسانهها مطرح شده بود، غیرفنی، غیرمرتبط و ناآگاهانه دانست و گفت: اما بهلحاظ عاطفی یکی از راههای برخورد با فرد اعدامی که مرگ را به چشم دیده و شدائدی را تحمل کرده، عفو است و چنین فردی که دارای وضعیتی خاص است میتواند مورد لطف و عفو نظام اسلامی قرار گیرد و اینجانب بهلحاظ عاطفی قطعا این کار را خواهم کرد.
وی افزود: متأسفانه در کنار این بحث عاطفی، بحثهایی حتی از جانب برخی حقوقدانان مطرح شده که چندان درست نیست؛ چراکه اعدام در واقع به معنی سلبالحیات است و اگر به مقتضای دقیق تعابیر قانونی بخواهیم عمل کنیم باید از کسی که حیاتش باقیمانده است سلب حیات شود.
رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: گاهی ممکن است به هر دلیل، دار کشیدن که ابزار و مقدمه مجازات اعدام یا همان سلبالحیات است موجب سلب نشده باشد که در این صورت فرد باید اعدام شود مگر اینکه بتوان فرض کرد شخص واقعاً سلب حیات شده و بر اثر پدیدهای نادر و خاص به حیات برگشته باشد که این فرض به لحاظ فقهی و حقوقی محتاج تأمل خاص است.
آملیلاریجانی مباحث حقوقی و فنی در اینباره را متفاوت از مباحث رسانهای دانست و گفت: کش دادن این مسئله در روزنامهها و حتی آوردن استفتائات تکذیبشده طبیعی نیست و اگر منظور بحث، بحث حقوقی است باید در محافل حقوقی بنشینند و بحث کنند.
آملی لاریجانی یکی از موضوعات هجمه علیه قوه قضاییه از سوی رسانههای خارجی را ادعای مربوط به کثرت اعدامها برشمرد و گفت: قوه قضاییه حداقل اعدامهایی را که در قانون لحاظ شده به اجرا میگذارد و حتی در بسیاری موارد اجرای این حکم را به تعویق میاندازد آن هم درحالیکه کشور ما مورد هجوم سوداگران مرگ است و اگر برخوردی صورت نگیرد عواقب بسیار بدتری گریبان جامعه ما و حتی کشورهای دیگر را خواهد گرفت. رئیس دستگاه قضا تأکید کرد: حسب برخی اخبار و گزارشها در کشورهای جنوب شرقی آسیا حتی برای 5گرم هروئین افراد را به اعدام محکوم میکنند، اما با وجود تمامی مشکلات مربوط به عواقب سوداگری مرگ، در ایران اینقبیل احکام در حداقل قرار دارد.
انتقال مرد اعدامی به بخش
در همین حال از بجنورد نیز خبر میرسد که علیرضا - م، همان مردی که پس از اجرای حکم اعدامش در زندان بجنورد، زنده ماند و به زندگی بازگشت از بخش آیسییوی بیمارستان امام علی بجنورد مرخص شده و به بخش بیمارستان امام رضا این شهر انتقال یافته است.
یکی از بستگان علیرضا با اشاره به اینکه وی قادر است تاحدودی حرف بزند و افراد را بشناسد، گفت: هنوز هیچکدام از اعضای خانواده علیرضا موفق به ملاقات با او نشدهاند اما از کارکنان و پرستاران بیمارستان شنیدهایم که علیرضا با آنها حرف زده و حتی یکی از آنها را شناخته است. او وقتی توانسته صحبت کند، گفته که ماجرای اعدام را خوب بهخاطر دارد و از اینکه زنده مانده، خیلی خوشحال است. حتی وقتی برای نخستینبار فهمیده که زنده است، حسابی تعجب کرده و گفته که این خواست خدا بوده که زنده بماند.
در همین حال همسر وی نیز که از شنیدن خبر پیشنهاد عفو رئیس قوه قضاییه خوشحال بود، گفت: حدود ساعت20 چهارشنبه بود که باخبر شدیم شوهرم را از بیمارستان امام علی به بیمارستان امام رضا منتقل کردهاند. دلیل آن هم این بوده که او حالش خوب شده و به همین دلیل او را از آیسییو مرخص و به بخش مردان منتقل کردهاند اما هنوز ممنوعالملاقات است.
زن جوان همچنین در رابطه با دستگیری همسرش گفت: 20سال قبل، زمانی که نامزد کرده بودیم علیرضا به اتهام حمل 25گرم تریاک بازداشت شد، اما چند روز بعد او را آزاد کردند و بعد از آن ماجرا شوهرم دیگر خلاف نکرد تا اینکه 3سال قبل، یکی از دوستانش به علیرضا گفت که مردی در روستایمان شیشه پخش میکند. شوهرم هم پیش آن مرد رفت و یک کیلو شیشه گرفت تا بعد از فروختن، پولش را به او بدهد که دستگیر شد. زمانی که او به اعدام محکوم شد، خیلی تلاش کردم تا حکمش را تغییر دهند. چون شوهرم قبل از اینکه مواد را بفروشد، پشیمان شده بود.
حتی برای ملاقات با مسئولان راهی تهران شدم اما کاری نتوانستم انجام دهم تا اینکه ساعت4 چهارشنبه، 17مهر، برای آخرینبار به زندان رفتم تا شوهرم را ببینم. علیرضا آن روز تازه فهمیده بود که قرار است اعدام شود. 20دقیقهای با هم صحبت کردیم و با بچههایش خداحافظی کرد. آن شب تا صبح بیدار بودم تا اینکه صبح برادر شوهرم زنگ زد و گفت که شوهرم زنده مانده است. او 12دقیقه بالای دار بوده و همه میگفتند که مرده است اما چند ساعت بعد در پزشکی قانونی، متوجه شدند که او زنده است و برای همین شوهرم را به بیمارستان برده بودند. پس از آن بود که دوباره تلاش کردم تا شاید مسئولان او را عفو کنند و شوهرم دوباره اعدام نشود.